چطور جای خود را در هر جمعی باز کنیم؟
اینکه در جمعهای مختلف و نزد افراد زیادی پذیرفته شوید، باعث میشود هم راحتتر باشید و هم اینکه انگیزه و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. درنتیجه نهتنها خودتان احساس بهتری خواهید داشت، بلکه بهتر میتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید و با میل بیشتری به دیگران کمک کنید. درواقع پذیرش و مقبولیت فرد در جمعها معاملهای برد-برد است. در این مطلب میخواهیم یاد بگیریم چگونه جای خود را در هر جمعی باز کنیم.
جف هیدن نویسنده، خبرنگار و سخنران میگوید:
«شاید اندام لاغر و استخوانیِ من (۱۸۲ سانتیمتر قد و ۶۸ کیلوگرم وزن) برای دوچرخهسواری جاده عالی باشد، ولی این اندام، زیبا و متناسب بهنظر نمیآید. بنابراین تصمیم گرفتم به باشگاه بروم و کمی عضلانیتر بشوم. اوایل که کار با وزنه را شروع کردم، احساس ماهیای را داشتم که بیرون از آب است. بالاتنهام بسیار ضعیف بود و در باشگاه سبکترین وزنهها را بلند میکردم.»
از وضعیت خودم متنفر بودم و اعتمادبهنفسم ازبین رفته بود. گمان میکردم دیگران در مورد من احساس بدی دارند. بیشتر افراد (مخصوصا افراد درشتهیکلتر) تمایلی به صحبت با من نداشتند و بیتفاوت از کنار من میگذشتند.
اما من تسلیم نشدم و به تمریناتم ادامه دادم. کمکم توانستم با وزنههای سنگینتر کار کنم، دفعات انجام سِتها را افزایش دادم و عضلاتم را حجیمتر کردم.
یک روز فردی با سر تراشیده و بدون بلوز، درحالیکه رگهای بازویش مانند طناب برجسته بود، تمرین بارفیکس جانبی را انجام میداد. او دستهای خود را بههم نزدیک نگه میداشت و بهجای اینکه صورت خود را به سمت میله بگیرد، بهطور متناوب خود را بالا میکشید و صورتش را بالای میله به سمت چپ و راست میگرفت.
من در آن دوره بهدنبال تمرین جدیدی میگشتم و نمیدانم چه چیزی من را ترغیب کرد که در پایان سِت از او بپرسم: «من هرگز انجام بارفیکس جانبی را به روش شما ندیده بودم. این حرکت چه قسمتهایی از بدن را تقویت میکند؟» بهمحض اینکه این کلمات از دهانم خارج شد، فکر کردم الان مرا با مشت میزند! اما او لبخند زد و گفت: «این تمرین واقعا سخت است و ماهیچهی پشتی بزرگ و شکم و سینه را تقویت میکند. تو هم باید حتما آن را امتحان کنی.» من تشکر کردم و به تمرین خودم ادامه دادم.
چند وقت بعد او مرا درحال انجام تمرین دیپ پارالل دید و از من پرسید که چرا اغلب عرض دستانم را تغییر میدهم؟ در آن لحظه من به چیزهای مختلفی فکر کردم. از اینکه او به نحوهی انجام تمریناتم توجه کرده و از من توصیه میخواست، شوکه شده بودم. کمکم احساس کردم که دیگران درحال پذیرش من هستند. دیگر احساسم به باشگاه مثل قبل بد نبود و از این موضوع احساس خوبی داشتم.
بعد از مدتی بدون افزایش چربی، وزنم ۱۰ کیلوگرم افزایش یافت. دیگر احساس نمیکردم که تناسب اندام ندارم. من با قویترین و خوشاندامترین افراد خیلی فاصله داشتم، ولی از اول هم نمیخواستم که خوشاندامترین فرد بشوم. از اینکه میتوانستم به دیگران سلام کنم، برایشان سر تکان بدهم و با آنها معاشرت و مشورت کنم، احساس خیلی خوبی داشتم. دیگر من عضو جمعی شده بودم که علاقه و هدف مشترکی داشتند.
.
احساس تعلق به یک گروه حس خوبی است؛ حتی اگر آن گروه اعضای یک باشگاه در یک شهر کوچک باشند.
اگر میخواهید به گروه، جمع یا حتی شغلی تعلق داشته باشید، باید به نکات زیر توجه کنید:
۱. آرام پیش بروید و سرتان به کار خودتان باشد
احتمالا دیدهاید که یک فرد تازهوارد بخواهد در اولین ملاقات بهزور خود را وارد گروه کند. شما مانند آن شخص نباشید. بهعنوان مثال وقتی وارد یک شرکت صنعتی میشوید، فقط در جلسات و کارهایی که از شما میخواهند، شرکت کنید و خیلی خودنمایی نکنید. طوری رفتار کنید که نشان دهید میدانید تازهوارد هستید و حدومرزتان را حفظ کنید. انتظار نداشته باشید خیلی زود دیگران شما را وارد جمعشان کنند.
۲. برای انجام سختترین کارها داوطلب بشوید
بعضیاوقات افراد تازهوارد به هر دری میزنند تا بهترین و جالبترین کارها را برای خود انجام دهند. حتی ممکن است آنها در این راه، این کار را از دیگران بقاپند. اما باید بدانید این کار برایتان بهای سنگینی دارد و شانستان را برای اینکه عضوی از جمع شوید، کاهش میدهد.
بهجای این کار بهتر است زمانتان را صرف فهمیدن این بکنید که کجا میتوانید بیشترین منفعت را در گروه داشته باشید. بهدنبال راههایی باشید تا زندگی سایر افراد گروه را آسانتر کنید. برای کارهای سخت و بدون پاداش داوطلب شوید تا دِینتان را به گروه ادا کنید.
۳. از دیگران چیزهای سخت نخواهید
بعضیاوقات، افراد چند لحظه پس از ملاقاتتان در یک برنامهی گروهی از شما میخواهند تا آنها را با فردی که میشناسید آشنا کنید یا به شما فشار میآورند تا آنها را به مشتریان خود معرفی کنید. همهی ما به کمک و مساعدت دیگران نیاز داریم، اما وقتی کار مثبتی انجام دادید، هوشمندانه اقدام کنید و آرام پیش بروید. وقتیکه هنوز به دیگران خیلی نزدیک نشدهاید، از آنها کاری نخواهید که به تلاش زیادی نیاز داشته باشد. بهتر است در این مواقع فقط از دیگران درخواست نصیحت یا راهنمایی بکنید. در درجهی اول، بااینکار میتوانید اطلاعاتی را که میخواهید بهدست بیاورید و در درجهی دوم احترام ضمنی خود را به کسی که از او سؤال کردهاید نشان دهید (حتما شما هم وقتی که یک نفر از شما نصیحت بخواهد، خوشحال میشوید). بهترین نتیجهی کار این است که اینگونه میتوانید کمکم ارتباطات واقعی بسازید.
هیچوقت بهزور و با چاقوی زیر گلو از کسی کمک نخواهید، زیرا اینگونه هیچوقت نمیتوانید در جمع جایی برای خود باز کنید. ابتدا باید صبر کنید تا در جمع پذیرفته شوید. سپس دیگران خودشان به شما کمک کنند.
۴. کمکتان به دیگران فقط در حرف نباشد
بعضی اوقات فرد تازهوارد ممکن است بپرد وسط کارتان و به شما بگوید که فلان کار را اشتباه انجام میدهید یا فلان کار را به این شکل انجام دادهاید یا اصلا کارها را به روش او انجام بدهید. معمولا این کمکها چیزی نیست که شخص واقعا به آن نیاز داشته باشد. بهتر است به دیگران توجه کنید و زمانیکه آنها در کارشان به مشکل برخوردند، وارد عمل شوید و با راهکاری عملی و مناسب او را راهنمایی کنید. با این روش میتوانید از ناراحتی طرف مقابل و موضعگیری او علیه خودتان جلوگیری کنید.
عدهی بسیار کمی از افراد قبل از اینکه از آنها درخواست کمک شود، به دیگران پیشنهاد کمککردن میدهند. اما بیشتر اوقات تنها یک کمک کوچک میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. فقط ابتدا اطمینان یابید که راهکارتان واقعا کمککننده و گرهگشا باشد، زیرا تنها در این حالت است که میتوانید در زندگی دیگران تغییر واقعی ایجاد کنید.
۵. به دیگران کمک کنید تا آنها نیز جزئی از جمعتان بشوند
مهم نیست که شرکت یا جمعتان چقدر مهماننواز و دوستانه برخورد میکند، ممکن است گاهی افرادی که به جمعتان وارد میشوند، برای برقراری ارتباط به کمک نیاز داشته باشند. شاید این فرد کسی در واحد ترابری باشد که همیشه تنها ناهار میخورد یا خانم حسابداری باشد که همیشه خارج از گروه میماند. پیدا کردن این افراد که در برقراری ارتباط ضعیفاند و خارج از جمع ماندهاند، آسان است.
به یکی از آنها نزدیک شوید، سلام کنید و یک چیز خوب بگویید یا کاری انجام دهید که آن فرد با شرکتتان، گروهتان یا حتی خودتان احساس راحتی بیشتری داشته باشد. به جایی برسید که با اعتماد به نفس به دیگران کمک کنید تا وارد جمعتان بشوند. زیرا در این حالت است که واقعا جزئی از یک جمع شدهاید. در این مواقع دیگر بحث سر شما نیست، بلکه موضوع گروهتان و افرادی است که در آن وارد میشوند. وقتی که عمیقتر به این موضوع فکر کنید، میفهمید که همین بهترین تعریف از عضویت در یک گروه است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.