مواظب باشیم! گزینههای پیش رو بینهایت نیستند!
این مقاله حاوی پیامی تکاندهنده است که قرار است با آن خیلیها از خواب گران بیدار شوند و به خودشان بیایند.
«گمان نکنید تعداد گزینههایی که میتوانید انتخاب کنید، بیشمار است و لازم است عاقلانه و بااحتیاط گزینههای در اختیارتان را بسوزانید.»
اجازه بدهید مثالی بزنم؛ یک دختر خانم بیستساله دمبخت ممکن است خواستگاران زیادی داشته باشد؛ هم خواستگارانی که سن پایینی دارند ولی دارایی چندانی ندارند و هم خواستگاران پابهسنگذاشتهای که تنها چیزی که ندارند جوانی و طراوت است و امیدوارند با داراییهای جایگزین بتوانند این نقص غیرقابلانکار را جبران کنند.
همین دخترخانم بهمحض اینکه به یکی از این خواستگاران، جواب مثبت دهد، بقیه خواستگاران بهیکباره ریزش میکنند؛ در واقع با انتخاب یک گزینه، بقیه گزینهها میسوزند.
حال فرض کنید این دخترخانم فیلش یاد هندوستان کرده و پایش را در یک کفش کند که من طلاق میخواهم؛ چون قبل ازدواج، کرورکرور خواستگار منتظر جواب مثبت وی بودند و او با این جواب مثبت، شانس طلایی زندگیاش را از دست داده است.
باز هم فرض میکنیم که این دختر خانم موفق به گرفتن طلاق میشود. او وقتی مجرد میشود، میبیند دیگر خبری از آن گزینههای اول نیست و احتمالا گزینههای جدیدتری خواستار ازدواج با این خانم مطلقه باشند که مطمئنا خیلی از گزینههای عالی قبلی دیگر بین آنها نیستند.
نکته تاسفبرانگیز اینجاست که اکثر دختران جوانی که با تصور یافتن گزینهای بهتر از همسر اول خود جدا میشوند، بعدها متوجه میشوند که نهتنها همسر اولشان را از دست دادند، بلکه همه گزینههایی را هم که قبل از او داشتند، دیگر ندارند و حالا بعد از جدایی انتخابهای معدودی دارد که ممکن است دیگر مثل قبل طلایی و ایدهآل نباشند و او اگر میخواهد بقیه عمر تنها نباشد، بهناچار باید یکی از آنها را انتخاب کند.
این مسئله عینا برای آقایان نیز صادق است. بسیاری از مردانی که همسر اول خود را مغرورانه و با توهم داشتن گزینههای زیاد از دست دادهاند، بعد از جدایی متوجه شدهاند گزینههای جدید برای آنان دیگر مانند گذشته متنوع و عالی نیستند.
این مقاله میگوید: «مواظب باشید توهم داشتن راهحلهای متعدد در یک بازه زمانی، باعث سستی و کاهلی شما در استفاده بهینه از گزینههای کنونیتان نشود؛ چراکه با گذر زمان، بسیاری از درهایی که فکر میکردید همیشه بازند، بسته میشوند و تعداد فرصتهای پیش رویتان بسیار اندک خواهند شد.»
داوطلب کنکوری را میشناسم که هجدهسالگی با رتبه سیصد در یکی از دانشگاههای پزشکی شهرستان قبول شد. او با غرور گفت که سربازی میروم و دو سال صبر میکنم و بعد از پایان خدمت، دوباره بیشتر درس میخوانم تا در تهران یعنی محل سکونت پدرومادر با رتبهای عالیتر قبول شوم، اما دو سال بعد رتبه او سه هزار شد و همه فرصتهای طلایی قبلی را از دست داد و وقتی به منزل برگشت، متوجه شد که اطرافیانش دیگر برای قبولی یا عدمقبولیاش به اندازه سابق، حساس نیستند. البته زندگی او به پایان نرسید؛ چون او الان در رشته پزشکی یکی از دانشگاههای آزاد شهرستان مشغول به تحصیل است و برای تامین مخارج دانشگاه نیز بعدازظهرها تا آخر شب در داروخانه کار میکند.
این مقاله برای آنهایی است که فکر میکنند همیشه برایشان فرصت مهیاست و هر وقت که دست به کار شوند، دنیا امکاناتش را دو دستی تقدیمشان میکند؛ درحالیکه نمیدانند با یک غفلت ساده و یک فرصتسوزی، گاهی تا آخر عمر گرفتار دردسر میشوند.
ما انسانها یادمان میرود که فقط یکبار هجدهساله میشویم و یکبار به سن ۲۵ میرسیم و فقط یکبار سی، چهل و پنجاهسالگی را تجربه میکنیم و گاهی یادمان میرود چیزهایی که در هجدهسالگی برایمان مهم است، در پنجاهسالگی برایمان ارزش چندانی ندارد.
خیلی اوقات گمان میکنیم اگر در هجدهسالگی نتوانیم به چیزی برسیم، میتوانیم آن را تا چهلسالگی به تاخیر بیندازیم، حال آنکه اصلا چنین نیست. درواقع باید بدانیم فرصتها وابسته به زمان و مکانند و برای فهمیدهشدن باید شرایط سنی، جسمی و روانی مربوط به آن زمان خاص را داشته باشیم. آنهایی که گمان میکنند با نگهداشتن قطار دنیا و پیادهشدن از آن میتوانند هر وقت دلشان بخواهد سوار قطار بعدی شوند، سخت در اشتباهند.
آنان که فرصتها را میسوزانند همانند دانشجویانی هستند که به خود میگویند با ترم بعدیها بالا میآیم و وقتی ترم بعد سر کلاس مینشینند، احساس غربت و تنهایی میکنند؛ چراکه دیگر با همدورهایهای خود همکلاس نیستند.
این مقاله میگوید: «مبادا به امید اینکه همیشه فرصتی برای انتخاب دارید، فرصتهای طلایی را که تنها یکبار به دست میآیند، از دست بدهید.
بهتر است همین یکبار بکوشید آنها را به بهترین شکل ممکن استفاده کنید و سادهلوحانه و به گمان یافتن فرصت بهتر، آنها را نسوزانیم.»
بد نیست بدانیم که در فیزیک کوانتوم، یک نظریه آماری وجود دارد که میگوید یک ذره ریز اتمی میتواند در بینهایت دنیای موازی احتمال حضور داشته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.