مهارت فردی

احساس تنهایی چیست؟ و راههای غلبه بر آن

احساس تنهایی از حالت‌های درونی است که هر انسانی می‌تواند به نوعی با آن درگیر باشد، این احساس از عوامل متعددی حاصل می‌شود.

علت‌هایی همچون: ترس، اضطراب، عدم درک شدن توسط دیگران و موارد دیگر که هر کدام در نوع مخصوص خودش تاثیر گذار خواهد بود. برای درمان این احساس راهکارهای مفیدی وجود دارد.

چرا احساس تنهایی می کنیم؟

شروع حیات انسان‌ها در زمین تحولات فراوانی را در خود و محیط پیرامونش رقم زد. این تحولات در سیر تاریخ می‌تواند درس عبرتی نمایان باشد، تا انسان‌ها با بازدید از این درس‌ها احساس تنهایی نکنند.

در طول تاریخ بسیار پیش می‌آید که اکثریت مرم فقط دنباله رو قدیمی‌ها و گذشتگان هستند، شاید به طور استثنایی چند ده سال یکبار شاهد تغییر روند گذشتگان و حرکت در مسیر خودمان باشیم. این روند ما را شبیه به انسان‌های مکانیکی و آدم آهنی می‌کند.

با این تفاوت که ما احساس تنهایی می‌کنیم، یعنی به طور کلی احساسات در درونمان داریم، ولی آن‌ها از این نعمت بی بهره هستند.

تا الان به این احساسات فکر کرده اید؟ چرا اصلاً گاهی اوقات دلتنگ می‌شویم یا دچار غرور می‌شویم؟ همه این احساسات در یک ظرف وجودی قرار دارند اما چگونه این حجم زیاد از واکنش‌های متعددی را در پی دارند؟ احساسات واقعاً عجیب است.

احساس تنهایی چیست؟

ابتدا باید احساسات را بشناسیم تا بتوانیم در مورد قیدهای اضافی آن صحبت کنیم.

احساسات مجموعه از حالت‌های درونی می‌باشد، که منشا آن‌ها در قلب و درون انسان است، اما در ظاهر هر انسانی علامت‌های خاص احساسات خود را نمایان می‌سازد.

تنهایی نیز به نداشتن یار، همدرد، رفیق و درک نشدن در طول زندگی اطلاق می‌شود. البته باید توجه داشته باشید که این تعاریف نسبی است و در هر علم تعریف جداگانه خود را خواهد داشت.

احساس تنهایی باید در هر سن و طبقه شغلی جداگانه بررسی شود، تا زوایای روحی و قلبی آن را بتوانیم درست بفهمیم.

برای مثال در برهه‌ای که بسیاری از ما انسان‌ها احساس تنهایی را تجربه کردیم دوران جوانی است. در این دوران با عمیق شدن احساسات و شدت گرفتن درک کلمات عموماً جوانان دچار تنهایی و منزوی بودن می‌شوند.

 اما صبر کنید فقط جوانان دچار این احساس نیستند، حتی بسیاری از بزرگسالان نیز که در هر شغل یا سنی که باشند دچار احساس تنهایی می‌شوند.

این احساس از عوامل متعددی به وجود می‌آید و فعالیت و بازدهی ما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.

آیا همه نوع احساس تنهایی‌ها یکسان است؟

در طول زندگی در موقعیت‌های مختلفی احساس تنهایی می‌‌کنیم. هر کدام با دیگری فرق دارد. برای مثال تنهایی یک خواننده مشهور با تنهایی یک دانشجو متفاوت است.

زمانی که هر انسانی به دانشگاه می‌‌رود، ممکن است که نیاز به یک همراه همیشگی داشته باشد، یا در همین دانشگاه زمانی که مورد تهمت قرار می‌گیرد به شدت احساس تنهایی و منزوی بودن داشته باشد و از همه حتی پدر و مادر و دوستان نزدیک خود به کنج خلوت و تنهایی درونش پناه ببرد. تنهایی حتی در رابطه‌ها نیز وجود دارد، زوج‌هایی که یکدیگر را به شدت دوست دارند ممکن است در بحث لفظی که میان بسیاری رخ می‌دهد و از نشانه‌های داشتن رابطه سالم و فعال است، هر کدام بعد از این ماجرا احساس تنهایی کنند که چقدر یکدیگر را نمی‌شناختند.

 از این موارد و مشابهات بسیاری وجود دارد که هر کدام به نوعی به احساس تنهایی ما انسان‌ها دلالت می‌کند.

البته تذکر بدهم که این احساس با نداشتن پدر و مادر یا اقوام یکسان دانسته نشود، این دو با یکدیگر فرق دارند.

احساس تنهایی با تفکر چه ارتباطی دارد ؟

تفکر از نظر برخی فلاسفه صحبت کردن انسان با خویش تعریف شده است، البته به یاد داشته باشید که تمامی تعاریف نسبی است. مثلاً در علم دیگری تفکر را حرکت ذهن از مجهولات به سمت معلومات تفکر دانسته شده است، لذا به نسبی بودن این تعاریف دقت شود. در نظر این فلاسفه هر کس بتواند با خودش صحبت کند از احساس تنهایی در امان خواهد بود، هر کس نیز نتواند با خودش صحبت کند، یعنی نتواند نفر دومی را در ذهن خود تصور کند، در این صورت به این احساس دچار خواهد شد.

.

نهایی بر‌ چند نوع است؟

تنهایی در یک تقسیم بندی کلی به بیگانگی با خود و نداشتن ارتباط با دیگران تقسیم می‌شود. این تنهایی به عوامل متعدد شخصی ارتباط دارد، در معنای اول انسان نتوانسته خود را بشناسد و با خود ارتباط برقرار کند. تنهایی با دیگران نیز از عدم ارتباط به وجود می‌آید، این نوع نیز دارای عوامل متعدی است که عمده‌ترین آن‌ها در عدم درک متقابل خلاصه می‌شود.

.

اما عوامل متعدد ایجاد احساس تنهایی چیست؟

اعتقاد نداشتن به خدا و عشق: در قرن اخیر بی اعتقادی به خداوند بسیار در حال رواج است، خداوند در همه حال انسان‌ها را فراموش نمی‌کند این اعتقاد و باورهای دینی نباید از ذهن ما برود، هزینه‌ فراموشی این باورهای دینی در زندگی ما انسان‌ها بسیار سنگین خواهد بود. فراموش کردن عشق مساوی با فراموش کردن خود است، در کمال احترام باید بگویم کسی که عشق ندارد چه دارد؟ به قول شاعر گرانقدر مولانا: عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش مگیر آب حیاتیست عشق در دل و جانش پذیر این یک بیت از شعرهای معروفی است، که درباره معنای دوست داشتن وجود دارد، در مورد عشق شعرای بسیاری شعر سروده اند، و این از عظمت و گیرایی این احساس خبر می‌دهد. عشق انسان را هم از تنهایی می‌رهاند هم به تنهایی می‌اندازد، که البته توضیح این مطلب در کتاب‌های چند جلدی شاید مقدور باشد، لذا بیش از این مقدار در حوصله متن ما نیست. عدم اعتماد به نفس: نداشتن اعتماد به نفس در احساس تنهایی نقش مهمی دارد، زمانی که در درونتان به خودتان ارزش و احترام نمی‌گذارید، به نوعی دارید خودتان را نابود می‌کنید. وقتی شما اینگونه در حال تخریب کردن خودتان هستید، قطعاً اولین پیامد آن احساس تنهایی است، هر چه جلوتر بروید مشکلات شما بیشتر خواهد شد، برای جلوگیری از این مشکلات فوراً اقدام به درمان این حالت درونی کنید. یک روانشناس ماهر بسیار به شما کمک خواهد کرد. جدایی: در زندگی ممکن است برای برخی افراد جدایی یا طلاق رخ دهد، این احساس که با قطع ارتباط یک طرف یا انقطاع دو طرفه رخ می‌دهد، این اقدام در روحیه کوتاه مدت هر دو تاثیر خواهد داشت، اگر در همان زمان کوتاه درمان نشود تاثیرات آن در بلند مدت خواهد ماند. منزوی و تنها شدن از تاثیرات این اتفاق ناگوار است. بیهودگی: در زندگی ما انسان‌ها گروه‌های مختلف شغلی وجود دارد که هر کدام کاری را انجام می‌دهند، این گروه‌ها قبلاً آموزش‌های لازم را دیده اند، تا اکنون می‌توانند کار معینی را انجام دهند. اگر کاری برای انجام دادن ندارید حتماً به استعداد و توانایی‌های خود مراجعه کنید، بعد از این مرحله مشغول به انجام کاری شوید این فعالیت کردن شما را از داشتن احساس مفید نبودن و بیهودگی نجات خواهد داد. خواندن کتاب‌های غیر قابل هضم: در برخی موارد خواندن کتب سنگین فلسفی و همچنین خواندن کتبی که مخاطب مشخصی دارند، برای عموم توصیه نمی‌شود. زیرا با خواندن این کتب دچار سردرگمی و تشدد آرای اعتقادی می‌شوند، در نهایت فلسفه بافی‌های نامربوط انجام می‌دهند. نتیجه این فلسفه‌های بی اساس و بی نتیجه احساس تنهایی به طور شدید خواهد بود. پرخاشگری: عصبانیت و پرخاشگری از بدترین بلاهایی است که در زندگی هر انسانی فاجعه آفرینی خواهد کرد. با عصبانی بودن تمام اطرافیان از شما دور می‌شوند، حتی کودکان نیز با احساس ترس با شما ارتباط خواهند داشت. نتیجه طبیعی و قطعی عصبانیت تنهایی شما خواهد بود. همه این موارد و تعداد بیشتری وجود دارد که از علل تنهایی به شمار می‌رود، این عوامل را از خود دور کنید، تا دچار تنهایی نشوید.

.

اما در صورتی که دچار تنهایی هستید چه باید کرد؟

راهکارهایی برای درمان احساس تنهایی:

مراجعه به روانشناس: در اولین گام مراجعه به روانشناس ماهر می‌تواند شما را از مرحله ای که در آن قرار دارید، آگاه سازد و با استفاده از هنر شنیدن و تکیه بر علم به شما راه‌های درمانی مناسبی ارائه دهد. استفاده از فرصت کتاب: محصولات متنوع در حوزه کتاب فرصت استفاده همگانی را فراهم کرده است. در طیف گسترده و مختلف کتاب‌های زیادی تالیف و ترجمه شده است که هر کدام دریایی مواج از احساسات و تفکر است. مثلاً اگر کارمند هستید و در زمان کتابخوانی خسته می‌شوید، می‌توانید از کتاب‌های صوتی استفاده کنید. اگر دانشجو هستید از کتب  pdf یا از کتاب‌های کتابخانه دانشگاه و سطح شهر استفاده کنید. این متون دروازه ای جدید از زندگی  برای شما باز می‌کنند. مسافرت: با مسافرت از طبیعت بکر و زیبا لذت می‌برید. در کنار این لذت بردن جسمی به احساس تنهایی و بعد از آن فکر کنید، این تفکر در دل طبیعت به آرامش نزدیک است و شما را به حقیقت بسیار نزدیک می‌کند. اگر توانستید حتماً چند روز در طبیعت باشید، این اقامت روحیه شما را دگرگون خواهد کرد. فعالیت‌های اجتماعی: با انجام فعالیت‌های اجتماعی به گونه ای خود را داوطلب و آماده نشان داده اید، این حس و حال در ذهن ناخودآگاه شما روحیه جدید را بوجود می‌آورد. در این فعالیت‌ها شما دوستان جدید می‌یابید و این روحیه حس آموزش و کوشایی شما را فعال می‌کند، ذهنتان با درگیر شدن به این مسائل از منزوی شدن و تنهایی خود رها خواهید شد. ورزش کنید: انجام یوگا و ورزش‌های متفاوت همچون پیاده روی یا رشته‌های مورد علاقه دیگر ورزشی به شما کمک می‌کند از استرس و فشار کاری تخلیه شوید. انجام این حرکات فوق العاده ورزشی شما را از انرژی منفی دور می‌کند. هر میزان که از انرژی‌های منفی دور باشید، می‌توانید به انرژی‌های مثبت نزدیک شوید که در نهایت دیگر احساس تنهایی نداشته باشید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا