چطور احساس خوب را حفظ کنیم ؟
اينكه من اين مطلب (احساس خوب) را اينجا مينويسم و شما بهعنوان مخاطب آن را ميخوانيد، بههيچوجه اتفاقي نيست و ما تصادفي سر راه هم قرار نگرفتيم؛ ما يك هدف مشترك داريم!
هر كدام از ما قطعا آرزوهاي مشخصي داريم و مسير خودمان را انتخاب كردهايم، اما همه راهها به يك جا ختم ميشود؛ شادي و آرامش درون كه هدف نهايي آفرينش است! اينكه ورزش ميكنيم، چون ميخواهيم بدن سالمي داشته باشيم يا كار ميكنيم تا پول زيادي بهدست بياوريم و خلاصه هر تلاشي كه در زندگي ميكنيم، بهخاطر اين است كه دست آخر به حال خوب دروني برسيم.
اما با اينكه هميشه در طول مسير به كمك هم نيازمنديم، هر كدام از ما در طول مسير روشهاي منحصربهفرد خودمان را داريم.
اين مسير يک كورهراه نيست كه «باري بههرجهت» در آن قدم بگذاريم و در انتها به خواستهمان برسيم؛ يك قانون خيلي مهم در طول مسير وجود دارد.
این قانون ميگويد: «در طول زندگي كه مثل جادهاي طولاني است، اگر ميخواهي به روياهايت دسترسي داشته باشي، بايد با تغيير زاويه نگاهت به مناظر اطراف، به حال خوب برسي»؛ يعني اگر در یک سمت جاده دو نفر بهشدت در حال درگيري هستند، رويت را به سمت ديگر برگردان و صلابت و شكوه كوه را تماشا كن!
در دنياي واقعي، تغيير زاويه ديد يعني تلاش كني؛ حتی اگر به نظر برسد از بقيه عقب ماندهاي و در حال درجازدن هستی و به نظر ميآيد اطرافيانت هر روز جذابتر، پولدارتر، شادتر و سالمتر ميشوند.
حتی اگر انتخاب مسير تو از نظر بقيه بيمنطق باشد، حتی اگر تجربه افراد قبل از تو ثابت كرده باشد اين روش به هيچ عنوان جواب نميدهد، حتی اگر كارت را مسخره و خودت را احمق بخوانند، تنها وظيفه تو اين است كه «احساس خوبت» را در كل مسير حفظ كني و نه دنبالهروی كسي باشي و نه كسي را به زور بهدنبال خودت بكشي.
در شب تاريك اقيانوس، تنها چيزي كه ناخداي كشتي را در درياي متلاطم و تاريك، اميدوار و مطمئن به جلو هدايت ميكند، فانوس دريايی است. همان كورسو در دوردستها كافيست تا كشتي بهراحتي به ساحل برسد.
خبر خوب اينكه در درون ما هم يك فانوس براي پيداكردن مسير درست تعبيه شده و آن فانوس «احساس» ماست.
اگر احساس خوبی داري، فارغ از اتفاقات و كليشههاي اطرافت، در مسير درست هستي و اگر احساس بدي داري، فانوس از ديدرس تو خارج شده و از مسير منحرف ميشوي و تا مجدد بر احساسات منفيات غلبه نكني، به مقصد نميرسي.
پس مهمترين قدم اين است كه در هر حال در آرامش بماني.
دنيا، دنياي لايك و فالوئر و گرفتن توجه است. افرادي كه از فانوس درونشان غافل هستند، سبك زندگي و روش خودشان را ندارند و فقط دنبالهرو هستند، تحتتاثير اين هجمه عظيم قرار ميگيرند. اولين اثر اين دنبالهروي دوركردن آنها از روياهايشان است، آرزوهايشان به نظر دستنيافتني و غيرممكن ميآيند و سوالاتي از قبيل «چرا من شبيه اين نيستم؟»، «چرا اينقدر شاد نيستم؟»، «چرا اين همه سفر نميروم؟»، فانوس را خاموش كرده و حال بد دروني را بر فرد غالب ميكند.
فقط كافيست نيمنگاهي به كامنتهاي زير پستهاي صفحات مجازي بيندازيم؛ به روشني در ميیابيم كه افراد زيادي سرشار از حس حسرت و عدم عزتنفس هستند.
درنتيجه فضاي ذهني كه بايد به روياهاي مخصوص آن فرد اختصاص يابد، روي زندگي ديگراني متمركز ميشود كه از فانوسشان استفاده كردهاند و هدفشان در دسترسشان قرار گرفته است؛ ولي دنبالهروها فقط نتيجه را ميبينند كه زيبا و رنگارنگ در عكسهاي بقيه، دور از دسترس است، نه مسير را.
وقتش است اولويتهاي زندگيمان را بازبيني و مشخص كنيم.
هر چه هدف مشخصتر باشد، روشهاي ديگران و تقليد محض از آن برايمان بلااستفاده ميشوند؛ در نتيجه از مقام مقايسه بيرون ميآييم و سبك زندگي شخصيمان را انتخاب ميكنيم. البته اين اعتماد به نيروي درون باعث ميشود همواره در طول مسير موفقيت، ديگران را ببيني و تحسين كني و درعينحال، موفقيت را براي خودت هم نزديك و دستيافتني ببيني و به كوچكترين پيشرفت خودت و كمترين توانمنديات آفرين بگويي.
-
اگر او توانسته، من هم در حوزه كار و علاقه خودم، ميتوانم.
-
اگر روياي او دستيافتني است، روياي من هم هست.
-
اگر او خودش را باور كرده، من هم ميتوانم.
اين معجزه داشتن سبك منحصربهفرد در زندگي است؛ اينكه از دنياي اطرافت كه به زور تو را در چهارچوب مشخصي از معيارهاي زيبايي و موفقيت و كاملبودن قرار داده، خلاص ميشوي و روش خاص خودت را بر ميگزيني و به اين قانون هميشگي جهان اقتدا ميكني كه: «فارغ از تاثيرات دنياي خارج، هر چيزي كه به شخص تو حس و حال خوب انتقال بدهد، باعث اتفاقات عالي در طول مسير و رسيدن به روياهايت در زندگي ميشود.»