حساسیت بیش از حد ممنون
امروزه شاید داشتن سندرم «حساسیت بیش از حد» یا « حساسیت فوقالعاده» بهصورت یک مسئله تازه قابلبررسی باشد. در واقع این اصطلاح مدت زمان زیادی نیست که بهوجود آمده است.
روانشناسان آمریکایی، «الینه» و «آرت آرون» بیست سال پیش وجود این مشکل را تایید کردند؛ اما در واقع مشکل «High Sensitive Persons» یا بهصورت خلاصه «HSP» همیشه وجود داشته است. یک نفر از پنج نفر (همچنین در میان حیوانات) با حساسیت بالا به محیط به دنیا میآیند. صداها، بوها، مزهها و احساسات همگی برای آدمهایی که دچار این مسئله هستند، چند برابر شدیدتر و سنگینتر احساس میشود؛ البته باید گفت که مشکل حساسیت فوق العاده، مشکل انسان امروزی هم میتواند نام بگیرد. از شروع سال ۲۰۱۸ میلادی، بیشتر از هر زمان دیگری مسائل تحریک کننده اعصاب وجود داشته است. برای شفافسازی موضوع باید گفت که حساسیت فوقالعاده یک نوع بیماری روحی یا نقص در سیستم عصبی بدن نیست و آدمها بهصورت ژنتیکی با این مشکل به دنیا میآیند. مغز آنها بهصورت طبیعی بیشتر تحریک میشود و خود را درگیر مسائل میکند.
.
طفا اینقدر از خودت ادا نیاور و عصبی نباش!
آیا شما هم در برابر صدا حساسیت دارید؟ مثلا شنیدن صدای دهان فردی که نزدیکتان نشسته است یا تیکتاک ساعت؟ آیا بهراحتی به حالت ناراحتی و غمگینی فرو میروید؟ آیا در محیط شلوغ بهسرعت خسته و کلافه میشوید؟ آیا موقع دردکشیدن بیشتر از بقیه عکسالعمل نشان میدهید؟ آیا گرسنگی میتواند اعصابتان را بههم بریزد؟ به احتمال زیاد بدون اینکه حتی خودتان اصلاع داشته باشید، دچار حساسیت فوقالعاده هستید؛ چون آدمهایی که این مسئله را ندارند، بهصورت غیرارادی به مقیاس خیلی کمتری به محیط اطراف عکسالعمل نشان میدهند، مسائل را خیلی بزرگ نمیکنند و راحتتر میتوانند راهحل پیدا کنند. احساسات مثبت و منفی برای آدمهایی که درگیر حساسیت فوقالعاده هستند میتواند بهصورت سر درد، خستگی، بیحوصلگی غیرطبیعی، عصبانیت و استرس نمایان شود. این افراد موقع رخدادن مشکلات بدنی و روحی جدی هم شدیدتر از بقیه افراد واکنش نشان میدهند و متاسفانه زمان بیشتری ذهن خودشان را درگیر مشکلات جسمی و روحی میکنند. گاهی با بهکاربردن اصطلاح حساسیت فوقالعاده این ذهنیت بهوجود میآید که این آدمها عادی نیستند و رفتارشان را نمیتوانید در طبقهای از افراد جامعه سازماندهی کرد. این طرز فکر کاملا اشتباه است. آدمهای اینچنینی درد و احساسات بقیه را خیلی راحتتر احساس میکنند؛ البته این موضوع بهخاطر داشتن نیروی جادوییشان نیست، بلکه درگیری بیشتر ذهنشان با روح و روان خودشان امکان لمس احساسات بقیه را برایشان راحتتر و قابلقبولتر میکند.
.
آدمهای خلاق
آدمهایی که حساسیت فوقالعاده دارند فقط درگیر احساسات بد و سردرد نیستند. این مسئله حسنهایی هم دارد؛ مثلا بهخاطر حساسیت بالا، این افراد خیلی صمیمی و مهربان هستند، خیلی راحت میتوانند خودشان را جای فرد دیگری بگذارند و مشارههای خوب و دقیقی را با توجه به مشکلات موجود بدهند. این افراد در زمان عشق و عاشقی همه چیز را چند برابر انسانهایی که این مسئله را ندارند، تجربه میکنند و در دوستیهایشان ثابتقدم و گرم هستند. در ضمن آدمهایی با حساسیت بالا، بسیار خلاق و نوآور هستند. مغز این آدمها همواره در حال آنالیز و بررسی احساسات بیرونی و درونیشان است و درست به همین خاطر از بقیه چند قدمی جلوتر هستند. آنها میتوانند بیشتر و عمیقتر از بقیه از موسیقی ناب لذت ببرند، فیلمهای خوب را بفهمند و غذاهای عالی را مزه کنند. این آدمها بهخاطر اینکه خیلی کمالگرا هستند، در کارشان دقت بیشتری دارند و کمتر در محیط کار اشتباه میکنند؛ با این همه بیشتر از بقیه استرس میگیرند و فشار کاری زودتر از بقیه میتواند آنها را از پای دربیاورد. این موضوع حقیقت ندارد که خانمها بیشتر در معرض حساسیت بیش از حد قرار دارند؛ فقط ممکن است که خانمها حساسیتشان را زودتر نشان بدهند و احساساتشان را راحتتر بیرون بریزند. اما از نظر علمی، زنان و مردان به یک اندازه از این مسئله رنج میبرند. باید بدانید که راهی برای خلاصی دائم از این مسئله وجود ندارد و آدمهایی که دچار این مسئله هستند، باید یاد بگیرند که چگونه با آن کنار بیایند؛ مثلا داشتن یک برنامه روزمره زندگی کمک میکند تا اعصابشان کمتر تحریک شود. خواب خوب شبانه نیز کمک موثری خواهد بود و همینطور داشتن زمانهای استراحت کوتاه در طول روز تا مغز بتواند کمی فکر نکند! شاید داشتن یک دفترچه یاداشت کوچک بتواند کمکی در این زمینه باشد تا هر وقت که ناراحتیها و احساسات منفی به سراغ این افراد آمد، آنها را یاداشت کنند. آنها به مرور زمان میتوانند حس و حالشان را بهتر درک کنند و آمدن لحظه بعدی را برای خودشان پیش بینی کنند. باید ببینید چه زمانی و وقتی در کنار چه کسانی هستند بیشتر ذهنشان درگیر و مشغول باقی میماند؟ آیا زمانی که به رستوران هم میروند، همان حس و حال را دارند یا خوردن مزه خاصی مثل فلفل در تغییر حالشان تاثیرگذار است؟ انجامدادن یوگا، مایندفولنس یا ذهن خودآگاهی و خواندن کتابی آرامشبخش موقع خواب میتواند تاثیرات مثبتی بر روند ذهن حساس بگذارند. جالب است که ورزشهای سنگین در این مورد کمکی نمیکنند و برعکس باعث بیشتحریکی مغز میشوند.
.
با خودتان روراست باشید!
این افراد با حساسیت فوقالعاده و بالا متولد میشوند. نوزادان و بچههایی که دچار این مسئله هستند، کمتر میخوابند و بیشتر گریه میکنند و میتوانند به شیر گاو آلرژی نشان بدهند. این کودکان وقتی هم که کمی بزرگتر میشوند، دچار حملههای گریه و بیقراری بیشتری میشوند. گاهی بچههای با حساسیت بالا، بیشتر در لاک خودشان فرو میروند و زمانی هم مثل یک دلقک ادا در میآورند تا بتوانند توجه بیشتری را به خودشان جلب بکنند؛ اما همچنان شبها راحت نمیخوابند و محیط اطراف تاثیر بسیار زیادی روی ریتم خواب آنها دارد. در مدرسه و محیط اجتماع میتوانند گاهی رفتارهای عجیب و غیرمتعارفی از خود نشان بدهند. دورکردن همه دلایل ناآرامی و سروصدای محیط، راهحل مناسبی برای این بچهها نیست. آنها بالاخره باید یاد بگیرند تا بهتنهایی در جامعه زندگی بکنند و وارد دنیای واقعی بشوند. خوشبختانه بچههایی که حساسیت بالایی دارند دارای مزیتهای زیادی هم هستند؛ آنها خیلی خلاقانه نقاشی میکشند، خیلی کنجکاو هستند، بهراحتی نظر خودشان را در مورد خاصی مطرح میکنند و سریعتر از بقیه بچهها در زمان بروز مشکل و بحران، راهحل پیدا میکنند.
حساسیت فوقالعاده در وجود یک انسان را میتوانید به شکل یک استعداد نهفته و همزمان بهصورت یک معضل دید؛ همه چیز بستگی به نگاه شما دارد!
.
راهحلهای کمککننده و پیشنهادی
برای آرامش خودتان:
یک گوشی روی گوشتان بگذارید، موسیقی گوش بدهید و عینک آفتابی بزرگی روی چشمانتان بزنید؛ اینطوری از شنیدن صدا و دیدن نور راحت میشوید. اگر غمگین و ناراحت هستید، فیلم درام و گریهداری بگذارید تا بهراحتی بتوانید گریه کنید؛ اینطوری مجبور به جواب پسدادن بهخاطر حس و حال ناشناختهتان نیستید.
سعی کنید به اندازه کافی بخوابید. اگر بدن و ذهنتان آرامش کافی داشته باشند، راحتتر قدرت غلبهکردن بر موارد تحریکبرانگیز اعصابتان را پیدا میکنید.
در رابطه عاطفیتان:
حواستان را به روابط شخصیتان بدهید؛ ببینید با شریک زندگی، دوستان نزدیک و افراد خانوادهتان چطور برخورد میکنید. شاید متوجه نباشید که دارید زیادهروی میکنید!
با خودتان و شریک زندگیتان صادق باشید؛ عنوان کنید که از چه چیزی بدتان میآید و چه چیزی شما را خوشحال میکند؟ حرف بزنید و حتی در این مورد از یک مشاور کمک بگیرید.
کاری را که دوست ندارید و با اصول اخلاقیتان همخوانی ندارد، انجام ندهید. شما نمیتوانید همه را راضی نگه دارید تا شما را دوست بدارند!
محل کارتان:
محل آرامی را برای انجام کارهایتان پیدا کنید و به جای توجه به صداهای محیط اطراف روی کاری که انجام میدهید، تمرکز کنید.
سعی کنید یک کار را در زمان مشخصی به اتمام برسانید؛ با این روش یک کار تمام میشود و از آن شلوغی و ناآرامی خارج میشوید.
بعد ازداشتن یک روز کاری طولانی، کارهای انجامشدهتان را جایی یاداشت کنید و پرونده فکری آنها را برای خودتان ببندید.
در رابطه با بچهتان:
به کودکتان کمک کنید تا بعد از یک روز شلوغ آرامش پیدا کند؛ مثلا یک موسیقی آرام گوش بدهد یا به آرامی بنشیند و نقاشی بکشد.
اجازه بدهید کودکتان گاهی گریه بکند و جیغ بکشد. سریع او را ساکت نکنید؛ چون او هم باید احساسات داخلیاش را بیرون بریزد. نگویید همه چیز درست خواهد شد تا زود ساکت بشود و بگذارید احساس کند که حرفش شنیده میشود و او را جدی میگیرید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.