خلاقیت شما چقدر است؟
گاهی گوشهای آرام بنشینید و بیهدف فکر کنید یا ذهنتان را آزاد بگذارید و به قوه خلاقیت شما اجازه رشد دهید و بگذارید تا هرجایی که میخواهد پرواز کند.
این همان کاری است که هنرمندان، دانشمندان، مبتکران و بسیاری از افراد مشهور انجام میدهند و یکی از مهمترین دلایل ابتکارات، ابداعات و خلق آثار باشکوه و ماندگار آنها همین است. اگر بخواهید فقط طبق قوانین پذیرفتهشده فکر کنید، وقتی ذهنتان بخواهد به جایی ناشناخته برسد، شما باید آن را برطبق منطق و قوانین محدود کنید و اجازه ندهید به آنجا برود و نیز وقتی طبق منطقی شناختهشده و قوانین اثباتشده فکر میکنید، به همان نتایجی میرسید که دیگران رسیدهاند. تنها راه خلاقبودن و داشتن ایدههای جدید، آزمایش راههای جدید است.
.
آیا میتوانید ذهنتان آزاد بگذارید تا خلاقیت خود را تقویت کنید؟
یکی از مهمترین مواقعی که به نیروی خلاقیت نیاز پیدا میکنیم، هنگام حل مشکلات است. فکر میکنید درزمینه حل مشکلات چقدر خلاقیت دارید؟ با پاسخ به سوالات آزمون زیر میتوانید از میزان خلاقیت خود آگاه شوید.
.
- اگر به مشکلات اهمیت ندهیم، خودشان برطرف میشوند.
صحیح غلط
- چون بسیار کمالگرا هستم، نمیتوانم از مسائل جزئی راحت بگذرم و به آنها اهمیت ندهم تا بهمرور زمان برطرف شوند.
صحیح غلط
- چون حوصله ندارم به مشکلات فکر کنم، اولین راهحلی را که به ذهنم برسد، انتخاب میکنم.
صحیح غلط
- فکرکردن بیهوده است؛ چون مشکلات خودشان حل میشوند.
صحیح غلط
- اصلا تحمل مشکلات بزرگ را ندارم. به همین دلیل بهشدت مضطرب میشوم و حتی نمیتوانم فکر کنم.
صحیح غلط
- چون از عواقب تصمیمات میترسم، اجازه میدهم دیگران برای مشکلاتم راهحلی پیشنهاد دهند و همان را انجام میدهم.
صحیح غلط
- دوست دارم جایی کار کنم که برای تصمیمگیریها محدودم نکنند.
صحیح غلط
- هرگز نمیتوانم در دشواریهای زندگی، درمورد عملکردم قضاوت کنم.
صحیح غلط
- نمیتوانم قبول کنم راهحلهایی که برای مشکلاتم پیدا میکنم، خوب نیستند.
صحیح غلط
- وقتی فردی که از من کوچکتر است بخواهد درمورد راهحل مشکلاتم به من نظر بدهد، عصبانی میشوم.
صحیح غلط
.
اکنون برای هر سوالی که گزینه صحیح را انتخاب کردهاید، یک امتیاز برای خود درنظر بگیرید و درنهایت امتیازاتتان را جمع بزنید.
-
امتیاز 0 تا 3: شما خلاقیت خوبی در حل مشکلات دارید؛ درواقع میتوان شما را حلال مشکلات نامید. شما دشوارترین و پیچیدهترین مشکلات را میتوانید بهخوبی بررسی کنید و جوانب مختلف امور را درنظر بگیرید. همچنین میتوانید به دور از اضطراب و نگرانی راهحل درستی را بیابید.
-
امتیاز 4 تا 6: توانایی شما برای حل مشکلات در حد میانه قرار دارد. بهتر است قبل از اینکه تصمیم نهایی را بگیرید، بیشتر جوانب امر را بسنجید تا درصد موفقیت خود را بالاتر ببرید و کمی هم از تجربیات دیگران استفاده کنید. شاید بهتر باشد قبل از تصمیمگیری با دقیقتر به موضوع نگاه کنید. بسیاری اوقات راهحل در خود مشکل نهفته است که تنها با کمی دقیقشدن، تغییر نوع نگاه و نیز بهرهگیری از قوه خلاقیت میتوان بهترین راهحل ممکن را پیدا کرد.
-
امتیاز 7 تا 10: توانایی شما در حل مشکلات ضعیف است، بهجای تجربه راههای جدید و کمکگرفتن از نیروی خلاقیت، ترجیح میدهید از روشهای معمول و عادی استفاده کنید. اگر میخواهید تواناییهایتان را بالاتر ببرید، باید کمی بیشتر به حقایق و نکات ریز توجه کنید و برای یافتن بهترین راهحل کمی بیشتر وقت بگذارید و برای رسیدن به نتیجه صبورتر باشید. قبل از تصمیمگیری تا جایی که میتوانید شواهد موردنیاز را تهیه کنید و تمام مسائل را درنظر بگیرید. درنهایت تمام راهحلهای ممکن را روی برگهای بنویسید، ترسی از نوشتن راهحلهایی که مطابق با منطق و قوانین ذهنیتان نیستند، نداشته باشید؛ چون در این صورت است که میتوانید بهترین راه را انتخاب کنید؛ همچنین در این مرحله میتوانید از کمک فرد قابل اعتمادی نیز کمک بگیرید تا بتوانید باهم بهترین راه ممکن را انتخاب کرده و حتی با ایجاد تغییراتی در آن موفقیت را تجربه کنید.
.
محققان با بررسیهایی که انجام دادهاند، توانستهاند متوجه این مسئله شوند که چگونه ما میتوانیم راهحل درستی برای مشکلاتمان بیابیم؛ درحالیکه دیگران در شرایطی مشابه، به دام تلهها میافتند و یا به دلیل حجم مشکلات و اینکه توانایی مواجهه با آنها را ندارند و به همین سبب گرفتار عادات بد و نادرستی مانند استعمال دخانیات میشوند.
برخی افراد هنگامیکه میبینند در کوهی از مشکلات گرفتار شدهاند، مثل کبک سرشان را در برف فرومیبرند و تظاهر میکنند که اصلا مشکلی وجود ندارد؛ به این ترتیب اطرافیانشان ناچار میشوند در یافتن راهحل مشکل دستبهکار شوند؛ چراکه تبعات مشکل ممکن است آنها را هم گرفتار کند.
یکی از دلایل محدودبودن انعطافپذیری و خلاقیت مغز قانونهای ذهنی هستند. این قانونها ذهن را محدود میکنند و اجازه نمیدهند ذهن، ناشناختههای خود را ظاهر کند. قانونهای ذهنی مانند چکشی هستند که هرگاه ذهن میخواهد به جایی جدید برود ناگهان محکم کوبیده میشود و آن را از حرکت باز میدارد.
بسیاری اوقات پیشفرضهایی که از اتفاقات مختلف داریم، ما را از خلاقیت بازمیدارند و همین موضوع، فرصتهای بسیاری را از ما میگیرد. درکل داشتن پیشفرض در زندگی روزمره دلیل بسیاری از اختلافات و مشکلات بین افراد است. بهفرض وقتی کارمندی روز شنبه یا پنجشنبه بیمار میشود و درخواست مرخصی میکند. مدیر او به دلیل پیشفرضهایی که دارد، گمان میکند او میخواهد تعطیلات پایان هفتهاش را بیشتر کند و به همین دلیل تظاهر به بیماری کرده است؛ بنابراین با مرخصی کارمندش موافقت نمیکند و همین مسئله موجب میشود بیماری کارمند وخیمتر شود یا دانشآموزی در کلاس سوالی را که در ذهنش دارد، نمیپرسد؛ چون به دلیل پیشفرضهایی که دارد، میترسد معلم او را دعوا کند و به این ترتیب سوالات مختلف در ذهنش باقی میمانند و او بهطورکامل متوجه درس نمیشود. در این موارد نیز میبینیم پیشفرضهایی که فرد در ذهنش دارد، مسبب بروز مشکلات بعدی میشوند. درواقع این پیشفرضهای هنگام حل مشکلات نیز سدی دربرابر خلاقیت ذهن خواهند شد؛ پس فرد بهجای خلق راههای جدید، همان روشهای قدیمی را به کار میگیرد.