چرا امروز و فردا میکنیم؟
گفته میشود یکپنجم افراد بزرگسال و نیمی از دانشآموزان عادت دارند امروز و فردا کنند که این تعلل موجب تضعیف عملکرد، ضعف حافظه، سلامت جسمانی، افزایش استرس، نگرانی و احساس گناه خواهد شد. مطالعات طولانی در این زمینه نشان میدهند که این پدیده نوعی الگوی خودتخریبی است که در کوتاهمدت، برای افراد سودمند است و در بلندمدت برای آنها هزینه دارد.
پس چرا امروز و فردا میکنیم؟
گرچه هنوز بررسیهای بیشتری در این زمینه لازم است، اما محققان بر این باورند که علت این کار، برای افراد مختلف برحسب خصوصیات شخصی آنها متفاوت است و درمان آنها نیز به همان علتی که مختص آن فرد است، فقط برای خود او جواب میدهد.
در ادامه از چند علت شایع این پدیده میگوییم و توصیههایی را نیز برای مقابله با آن ارائه میکنیم:
-عشقورزیدن به خودتان را کنار میگذارید: محققان میگویند افرادی که کمتر به خودشان علاقه دارند، هنگام کارکردن استرس بیشتری را متحمل میشوند و احتمال اینکه کارشان را به بعد موکول کنند، بیشتر خواهد بود؛ پس با خودتان بامهربانی صحبت کنید و بپذیرید که شما هم یک انسان هستید. سعی کنید بهجای انتقاد منفی از خودتان، خوشبین باشید.
-امروزوفرداکردن را از الگوی زندگیتان یاد گرفتهاید: ممکن است والدین، خواهر و برادر یا هر الگوی مهمی در زندگی شما الگوی «کار امروز را به فردا بینداز» را از خود به نمایش گذاشته باشد، احتمالا شما هم آن را بهعنوان رفتار فردی خودتان برگزیدهاید؛ پس بهتر است با خودتان درباره عواقب منفی که الگوی شما پس از موکولکردن کارش به فردا با آنها مواجه شده است، صحبت کنید و برای تقلیدکردن بهدنبال الگویی باشید که دست به عمل میزند و نتایج مثبت این کار را نیز تجربه میکند.
-فکر میکنید در انجام کار موردنظر فرد موثری نیستید: شاید با خودتان فکر کنید که من حتی نمیدانم چطور باید این کار را انجام دهم! پس اگر مهارتی هست که باید آن را ارتقا دهید، این کار را بکنید. در صورت امکان از کسی کمک بگیرید، وگرنه از جملاتی مانند «من میتوانم یاد بگیرم» یا «زیاد وقت گذاشتن برای انجام یک کار، شانس موثربودن مرا افزایش میدهد» استفاده کنید. دکتر بیل کناس معتقد است برای کاهش تردیدهای خود از طرز فکر «شکست نمیخورم» بهره بگیرید، بهجای اینکه خودتان را با پیشبینیهایی که هنوز ثابت نشدهاند، متوقف کنید.
-درباره یک کار مشخص، تعصب فکری دارید: شاید فکر کنید من در انجام فلان کار افتضاح هستم یا دیده باشید که افراد دیگر برای انجام فلان کار مشخص چقدر سختی کشیدهاند و با خودتان بگویید من از پس کارهای دیگر برمیآیم ولی این یکی نه! برای گشایش ذهنتان، خودتان را به چالش بکشید و ثابت کنید این تعصب فکری اشتباه است و درواقع انجامدادن آن کار، فرصتی با مقابله با تعصبهای فکریتان است.
-گمانهزنیهای شما درباره زمان درست نیست: شما معمولا مدتزمان لازم را برای اتمام کاری که درحال انجامش هستید، دستکم میگیرید و همچنین باور ندارید که چقدر زود توانستهاید آن کار را انجام دهید. همچنین عادت کنید پیش از موعد، کاری را آغاز کرده و برای زود تمامکردن آن تلاش کنید. به این ترتیب شاید هرگونه نقصان و کمبود در تخمینزدن وقت انجام کار جبران شود؛ سپس برای اینکه کارتان را پیش از موعد مقرر به اتمام رساندهاید، به خودتان پاداش بدهید!
-کمتر روی منافع بلندمدت یک کار تمرکز میکنید و حواستان بیشتر برروی سود فعلی آن است: این کار، تمرکز آستانه تحمل شما را دربرابر ناامیدی کاهش میدهد و احتمال پشتکار و سماجتتان را در لحظاتی که اوضاع سخت شده باشد، پایین میآورد؛ پس بهتر است سود بلندمدت آن کار را به خودتان یادآوری کنید و برروی ناامیدی در زمان حال تاکید نداشته باشید.
-کمالگرایی سد راهتان شده است: فکر میکنید همهچیز باید کامل باشد و این توقع، طوری سد راهتان شده است که حتی مایل نیستید کاری را آغاز کنید. در این مواقع لازم است اهمیت انجام کار بیعیبونقص را برای خودتان کم کنید و برروی اهمیت تکمیل کار به شیوه زمانبندی شده باشد. تلاش کنید نمونههایی از اوقاتی را که کمالگرایی بهضررتان تمام شده یا انجام یک کار برایتان سود داشته است، برای خود جمعآوری کنید. -افسردگی، اضطراب یا هر شرایط روحی دیگر باعث ایجاد تاخیر در انجام کارهایتان میشود: شاید میدانید یا حدس میزنید که به یک اختلال روحی دچار شدهاید که موجب کاهش انگیزه، تمرکز یا پشتکارتان شده است. با مراجعه به متخصص، درمان مناسب را انجام دهید و اگر روحیه بد یا اضطرابتان علت جسمی ندارد، معمولا با هدف گذاری و تقسیم کارها به بخشهای کوچکتر و قابل مدیریت مشکل حل میشود. -عدم تحمل شما دربرابر ناراحتی باعث میشود خودتان را درگیر کار نکنید: امروزوفرداکردن اغلب به این دلیل اتفاق میافتد که تصور میکنید باید از ناراحتی ها پرهیز کرد، به این ترتیب هر زمان که به لحاظ جسمی یا روانی اذیت میشوید، کارتان را به بعد موکول میکنید. باورهای خودتان را به چالش بکشید و در این باره تجدیدنظر کنید تا برای انجام کار تشویق شوید، حتی اگر برای مدتزمان کوتاهی باشد.
روی پاداشهای بلندمدتی که در آینده آنها را تجربه خواهید کرد تمرکز کنید و درعینحال پشتکار به خرج دهید. بچسبید به کار و هرگونه ناراحتی را بهجای دشمن، بخشی از ملزومات رشد بدانید. وقتی از پس ناملایمات (انجام کاری که دوستش ندارید) برمیآیید به خودتان پاداش بدهید (با انجام کاری که دوستش دارید).
.
چرا امروز و فردا کردن میتواند برای شما خوب باشد؟
البته به شرط اینکه یکجا ننشسته باشید!
به ساعت نگاه میکنید. چهار بعدازظهر است. روزتان تقریبا تمام شده اما کارهایی که نوشته بودید تا انجامشان دهید تقریبا به هیچجا نرسیدهاند. وحشتزده در آینه نگاه میکنید و متوجه میشوید هفته هاست که باید این کارها را انجام میدادید اما به آنها اولویت ندادهاید. آه میکشید. امروزوفرداکردن باز هم کار دستتان داده است. همه ما دانیم اگر امروزوفرداکردنمان مانع انجام کارهای ضروریمان شود، حتما تبدیل به دشمن ما خواهد شد و فقط درصورتی امروزوفرداکردن میتواند کارایی و شادمانی شما را تقویت کند که مسئلهای اما اگر این اتفاق اغلب پیش نمیآید مسئله ای نیست. درواقع هرازگاهی چرا؟
-
باعث میشود کارهای بیشتری انجام دهید: قطعا کارهایی که به بعد موکول کردهاید انجام ندادهاید اما اگر زرنگ و فعال باشید، باقیمانده لیست خود را به سرعت پاکسازی میکنید. وقتی بقیه کارها انجام شد، فقط همان کاری باقی میماند که به بعد موکول کرده بودید و چاره ای ندارید جز اینکه انجامش دهید. اکنون اگر روی مبل لم دادهاید و کاری نمیکنید، فرد منفعلی هستید و وقت آن رسیده از جا برخیزید و دست به کاری بزنید!
-
کارهای غیرضروری را از میان برمی دارد: وقتی مدتی برای انجام کاری امروزوفردا کردید، ممکن است نگاهی به آن بیندازید و اصلا یادتان هم نیاید که چرا چنین کاری را در فهرست انجام دادن قرار داده بودید. این به شما فرصتی میدهد که بار دیگر در مورد اهمیت کارهایی که نوشتهاید بازنگری داشته باشید. اگر کاری را برای مدتزمانی به تعویق انداخته اید، شاید به این دلیل بوده که اصلا ضرورتی نداشته یا دیگر به شما ارتباطی ندارد.
-
آنچه برایتان اهمیت دارد را پررنگتر میسازد: احتمالش کم است که کارهایی که واقعا به آنها علاقه دارید یا برایتان حائز اهمیت هستند را به تعویق بیندازید. اگر کاری هست که برای انجام آن تقلا میکنید، از خودتان بپرسید اصلا برای چه میخواهید انجامش دهید. هدفمندی و علاقه کمک میکنند بر هر مانعی غلبه کنید و بدانید که اگر کاری را به فردا موکول میکنید، علتش این است که راه غلطی را پیش گرفته اید.
-
شما را خلاقتر میکند: اگر کار بزرگ و مهمی پیش رو دارید، طبیعتا آن را به بعد موکول میکنید چون واهمه دارید. آنچه نمیدانید این است که حتی زمانی که فعالانه روی پروژه ای کار نمیکنید، ذهن شما به طور ناخودآگاه در حال جمعآوری ایده ها و پردازش آنهاست تا برای انجام آن کار آماده شوید. یعنی اگرچه یک جا نشستهاید اما برای انجام کار کلی ایده در سر دارید.
-
کمک میکند بهتر تصمیم بگیرید: گاهی تصمیمگیری خود را به تعویق میاندازید چون کاملا مطمئن نیستید که آیا انتخابتان درست بوده یا خیر. منطق ذهنی و الهام درونیتان هریک نظرات متفاوتی دارند؛ بنابراین شما نمیدانید به حرف کدامیک باید اهمیت بیشتری دهید و اینجاست که امروزوفرداکردن ناجی شما میشود و برایتان وقت میخرد تا درباره تمام گزینههای ممکن و سود و زیان آنها بیندیشید و زمانیکه مهلت شما به پایان برسد، شما آمادهاید که براساس تحقیقات خود تصمیم بگیرید.
-
منجر به عذرخواهیهای بهتر میشود: اگر مرتکب اشتباه شدهاید و به کسی عذرخواهی بدهکار هستید، بهتر است به طرف مقابل وقت بدهید تا آرام شود؛ چون این امر کمک میکند یک عذرخواهی واقعی داشته باشید و علتی را که موجب شده است اشتباه کنید، به طرفتان نشان بدهید؛ همچنین طرف مقابل فرصت میکند روی تاثیری که بر او گذاشتهاید، فکر کرده و با رفتار آرامتر با شما ارتباط برقرار کند.
وقت آن رسیده است که بدانید امروزوفرداکردن همیشه بهضرر شما نیست؛ چون گاهی امروزوفرداکردن برای این است که ذهن و ندای درونیتان به شما بفهمانند که نباید کاری را انجام دهید یا قبل از اینکه با عجله تصمیم بگیرید، همهچیز را ارزیابی کنید.